تنها، یاد آوری ارزشمند است

نوشته شده توسط مهربابا ایرانی در . منتشر شده در گنجینه ی واقعی

 بال ناتو

تنها، یادآوری ارزشمند است

بال ناتو *، یک مرید دیرینه­ ی بابا­، در مهرآزاد زندگی می­کرد­. او مانند دیگران با مهر­بابا در مهر­آزاد زندگی نکرده بود. بابا به او دستور داده بود که کاری پیدا کرده و در دنیا زندگی کند­؛ بنابراین او در کوردووادی[1] برای سال­های زیادی آموزگار مدرسه بود­، اما بابا به او اجازه داده بود که در تعطیلاتش نزد ایشان برود­، او از این امتیاز­، در مدت 30 سال به بهترین شیوه استفاده کرد­.

من به سوی بال جذب شدم­، چون که او هم بیماری مزمنی مانند بیماری من داشت­، اما برخلاف من همیشه خوشحال بود و نمی­ گذاشت که بیماری­ اش مانع او در به یاد داشتن بابا شود­.

 

در واقع­، بیشتر زائران حتی از بیماری او باخبر نبودند­؛ اما چون من خود از این بیماری مزمن گوارشی رنج می­ بردم­، می­دانستم که انجام هر­ کاری با وجود این بیماری تا چه اندازه دشوار است­. هر بار نشستن سر­ میز غذا مانند یک شکنجه است­. دل درد و اسهال­، بخشی از زندگی بیمار می­ شود. در مدت روز یک احساس ناآرامی وجود دارد و هنگامی که بیماری شدت پیدا می­ کند­، شخص احساس ناراحتی و دل شوره می­ کند و اندیشیدن درباره­ ی هر­چیزی تقریباً غیر ممکن می­ شود.

پس از اینکه بال در سال 1930 به بیماری سل دچار شد­، حال چندان خوبی نداشت­. به علاوه او برای چندین دهه بیماری گوارشی داشت و حالا از یک نوع بیماریِ آمیبی[2] رنج می­ برد که فقط مشکلات را بدتر کرده بود­.

با این دانسته­ ها­، از بال پرسیدم: «تو یکی از مندلی­های نزدیک بابا هستی پس چرا بابا تو را در این حال نگه می­دارد؟»

بال پاسخ داد­: هر چیزی که به تو کمک کند تا بابا را به یاد داشته باشی­، هر اندازه که دردناک یا ناراحت کننده باشد برای تو خوب است­. از سوی دیگر هر چیزی که مانع به یاد آوردن بابا شود­، هر اندازه که از لحاظ دنیایی خوب و عالی باشد­، از لحاظ روحانی زیان آور است­.

سپس بال افزود که در یکی از گفتگوهایم با مهر­بابا (بال سه کتاب درباره­ ی گفتگو با محبوب که عنوان همه­ ی آن­ها "گفتگو­" است نوشته­)، من داشتم درباره­ ی بیماری­ ام شکایت می­ کردم که بابا فرمودند: «به یاد داری هنگامی که حالت خیلی بد نبود­، آیا مرا به این اندازه به یاد داشتی­؟»

می­ باید قبول می­ کردم­، هنگامی که سالم بودم­، او را کمتر به یاد داشتم­، چون که وابستگی­ ام به او کمتر بود­. آنگاه بابا گفت پس بیماری برای تو بهتر است­.

بال خندید و گفت­: بابا همیشه به این فکر است که چه چیزی برای شخص خوب است­؛ بنابراین چرا نگران باشیم­؟ همه چیز را به او واگذار می­ کنیم­. آنگاه او افزود­: شخص می­ تواند با انجام یوگا­، مراقبه و چیزهای دیگر ذهن خود را پر سرور و لطیف سازد­، ولی آنگاه نفس قوی گشته و شخص بیان می­ کند که ببین­، من چه یوگی بزرگی هستم­، یا اینکه من از مردم عادی بالاتر هستم­، چون که مراقبه می­ کنم­؛ بنابراین چنین چیز خوبی از لحاظ روحانی می­ تواند زیان آور باشد چون قید و بند بیشتر می­ سازد­.

 

* بال ناتو در سال 1919 در هند متولد شد و در 7 اکتبر 2003 در مهرآزاد ترک جسم کرد. او کتابهای ارزشمندی درباره ی زندگیش با مهربابا نوشت.

[1] (Kurduwadi)

[2] (Amoebas)

Tags: بال ناتو یاد مهربابا بیماری مهرآزاد مرید ارزشمند یادآوری

اشتراک در خبرنامه

اگر مطالب ترجمه شده و یا هر کمکی برای پربارتر شدن این تارنما دارید برای ما ارسال کنید و در میان بگذارید تا با نام خودتان و یا با نام تارنما منتشر کنیم. سپاس از مهر شما