مهربابا کیست؟
رفته رفته گروهی از مریدان به دور مهربان حلقه زدند و در این زمان بود که یکی از آنها ایشان را مهربابا (یعنی پدر مهربان و دلسوز) خواند.
به همراه همین گروه بود که بابا در شهر بمبئی استقرار یافته و دوره ای سخت و طاقت فرسا را برای مریدها در جایی که آن را منزل میم نامیدند، آغاز کردند.
در اردیبهشت ماه 1302 خورشیدی (ماه می 1923 میلادی) در شهر احمدنگر، مهربابا چند تن از مریدهای خود را با پای پیاده، به مکانی در فاصله ی چند فرسنگی از شهر بردند. مهربابا آنجا در زیر یک درخت نیم (Neem) نزدیک یک چاه آب نشستند و مریدهای خود را متوجه فضای ساده و آرام آنجا کرده و در اینباره با ایشان سخن گفتند. اینجا جایی بود که بعدها مهرآباد نامیده شد. مهمترین مکان برای کارهای روحانی و جهانی مهربابا و همچنین آرامگاه ایشان.
مهربابا سپس با تنی چند از مریدان به نقاطی از هندوستان و همچنین ایران، به سفر پرداختند. مهربابا برنامه هاي متعددي چون بناي بيمارستان و درمانگاه رایگان، پناهگاه براي فقرا و يك مدرسه رایگان، كه در آن تأكيد بر تربيت روحاني بود را به مرحله اجرا در آورد.
بر تعداد مریدهای ایشان روز به روز افزوده می شد. آنها بی اختیار به فضای بی نظیر و الهی عشق او جذب می شدند. در ژوئن 1925 مهربابا به مریدهای خود گفتند که به زودی برای مدتی طولانی سکوت خواهند کرد. تا اینکه کار خود را به انجام برساند. در همین حین یکی از مریدها از مهربابا سوال نمود:" اما استاد چه کسی به ما تعلیم خواهد داد؟" و مهربابا پاسخ دادند:
"من نیامده ام تعلیم دهم،
آمده ام بیدار کنم"
مهربابا در دهم جولای 1925 میلادی سکوت خود را آغاز کردند. ایشان به مدت یک سال و نیم توسط نوشتن، مکالمات خود را پیش می بردند. و پس از آن از تخته ی الفبای حروف لاتین استفاده کردند. در همین مدت بود که مهربابا نوشتن کتاب پنهانی خود را آغاز کردند و فرمودند که این کتاب نکات معنوی بسیاری را در بردارد که پیش از این هرگز برای بشریت افشا نگشته است. میگویند بخشهایی از این کتاب در سال های اخیر به نام هوش بیکران (Infinite Intelligence) در آمریکا چاپ شده است. اما ظاهرا کتاب اصلی هنوز پیدا نشده.
در ماه مِی 1927 مدرسه و خوابگاهی رایگان برای پسران، صرف نظر از آیین و مسلک آنها گشایش یافت. به خواست و دستور مهربابا، از ایران نیز 14 نفر به سوی او جذب شده و در مدرسه ی بابا به بهانه ی تحصیل و سواد، فیض عشق او را طالب شده و یافتند. در اين مدرسه تمام فرقه ها به خاطر عشق مشتركي كه به مرشد داشتند، در هماهنگي و تفاهـــم به سر مي بردند. بابا به همه آنها دستوراتي درمورد انضـباط اخلاقي، عشـق به خدا، درك روحــانــي و خدمت بلاانتظار مي دادند. اندکی بعد بسیاری از پسرها سخت تحت تاثیر الوهیت بیکران مهربابا قرار گرفتند و مهربابا به ایشان مراقبه هایی روزانه دادند. بعضی از پسران مدرسه بیشتر و بیشتر به فضای الهی مهربابا جذب شده و گاهی اوقات بی اختیار اشک می ریختند. تنها حضور جسمانی مهربابا می توانست آنها را آرام کند. در این ماه بود که مهربابا آگاهی الهی چند تن از این پسرها را به سطحی ارتقاء دادند که آنها می توانستند بابا را در همه جا و همه چیز ببینند. این گروه از پسرها که تقرب بیشتری به حیات باطنی در خود پرورش داده بودند، به نام بچه های پرم آشرام (Prem Ashram Boys) به معنی بچه های مدرسه عشق شناخته شدند.
Tags: تسبیح انجمنهای روحانی مسالک مغرب زمین معنويات ایمان شکستن سکوت کلمه عاشقان بابا مریدان نزدیک مخالفت جامعه زرتشتیان شهر بم یزد مذاهب ادیان کار درونی آواتار سکوت تربيت روحاني ایران کارهای روحانی و جهانی مهربابا مهرآباد منزل میم مریدان نیروی ازلی اَوَتار مأموريت اوتاري آگاهی دنیوی معبد خاندوبا پروردگار ویشنو خداوندگار سائی بابا قطب الاقطاب گل سرخ بهشتی اوپاسنی ماهاراج مسلمان زبان پارسی زبان فارسی شعرهای حافظ پونـا مهربان شهريار ايراني صدای الهی زندگی دنیوی ازدواج خواجه حافظ شیرازی سای بابا شیردی شیرین شهريار ايراني تاج الدین بابا نارایان ماهاراج مانی ایرانی مهربان حضرت باباجان مهربابا کیست چله نشینی مهربابا نیازهای فردی