در اواخر دهه ی 1980، تقریباً همه با اتوبوس کانون به مهرآزاد میرفتند. از مرکز زائران در مهرآباد راه افتادهِ، پس از توقف کوتاهی در شهر، برای سوار کردن مسافر و یا اینکه زائران به کارهای شخصی خود در کانون برسند، به مهرآزاد می رفت.
بعضی از روزها دو اتوبوس به مهرآزاد میرفت. معمولاً پس از پیاده شدن از اتوبوس، مردم صف می بستند تا با مندلیها دیدار کنند. به علت تعداد زیاد زائران و کم شدن تعداد مندلیها، صفهای طولانی به دور ایرج و مانی بسته میشد. چون که مندلیها نمی خواستند کسی را جا بگذارند، کوشش می کردند با همه احوال پرسی کنند. سرانجام این عادت موجب شد که همه در یک صف طولانی بایستند تا بتوانند با همه ی مندلیها احوال پرسی کنند.